اگر خاطرتان باشد در قسمت اول مبحث تعارض زناشویی و درمان کوتاه مدت راه حل محور تا مراحل رشد تعارض پیش رفتیم، اکنون ادامه بحث:
مراحل رشد تعارض زوجین:
با مشاهده چگونگی پیشرفت تعارض میتوان مراحل آن را تعیین نمود، وقتی که زوجین دائما در گفتگو راجع به مسائل خود شکست می خورند میتوان تصور کرد به مراحل بالاتری از تعارض قدم خواهند گذاشت.
هر چه این مراحل بالاتر رود تعارض شدیدتر شده ولذا مداخله درمانی بیشتری را لازم دارد.
و اما مراحل تعارض:
الف) مرحله اول
در این مرحله کمترین میزان تعارض وجود دارد و معمولادر زوجینی مشاهده می شود که مدت کوتاهی از ازدواج آنها میگذرد. دراین مرحله معمولا تعارض بیشتر از شش ماه ادامه ندارد و بی میلی وتنش مهمی در رابطه ایجاد نمیکند. اغلب این زوج ها در مرحله پیش از درمان هستند و به آسانی به آموزشهای توصیه شده توسط مشاور(درمانگر) برای حل مساله پاسخ میدهند زیرا هنوز خشم معنادار بین زوجین ایجاد نشده است.
ب) مرحله دوم
در این مرحله زوجین تعارض مزمنی را تجربه میکنند که معمولا بیشتر از شش ماه طول کشیده است. در این مرحله روابط بین همسران باز است و هر یک از زوجین میتوانند نارضایتی خود را ابراز کنند، از همین رو سرزنشها افزایش مییابد. در این مرحله زوجین ممکن است با همدیگر اوقات تفریح داشته باشند ولی بی میلی هم آشکارا وجود دارد و لذا برای کاهش استرس رفتارهای متفاوتی از خود نشان می دهندکه نه تنها به مدیریت و حل مساله کمک نمیکند بلکه ممکن است سبب افزایش تعارض هم بشود از جمله رفتارهایی که قبلا در مورد آنها صحبت شد مثل ترک خانه، سرزنش، دلیل تراشی، تهمت و ….
در این مرحله برای کاهش اضطراب و استرس و در نتیجه درمان تعارض، میبایست زوجین به جای سرزنش کردن دیگری، بر روی خود متمرکز شوند.
ج) مرحله سوم
در این مرحله زوجین تعارض خشنی را نشان میدهند که بیشتر از شش ماه طول کشیده و با دورههایی از اضطراب و استرس شدید همراه است. در این مرحله رفتارهایی مثل سرزنش و تحقیر در بین زوجین آشکار است، همینطور قطبی سازی یعنی دعوا بر سر قدرت، خشم و کنترل، البته این گونه رفتارها همه کوششی است برای کاهش تعارض در حالیکه همه این رفتارها استرس را بیشتر خواهد کرد.
نکته ضروری این است که در این مرحله ارتباط زوجین بسته و اعتماد نسبت به هم پایین است.
در اینجا درمان بر کاهش قطبیسازی، فعال کردن دوباره روابط عاطفی و بازسازی اعتماد بین زوجین تمرکز دارد، برا ی همین تاکید میشود هر گونه بحث جدی و خطرناک بین زوجین موقتا کنار گذاشته شود، تا بدینوسیله زوجین بتوانند رفتارهای سرزنشی بین خود را کاهش داده و در عوض تا حدی روش حل مساله را در روابط خود به کار برند.
د) مرحله چهارم
و اما در این مرحله زوجین همه ابعاد استرس را در رابطه خود به حد نهایت دارا هستند یعنی روابط ضعیف است و دعوا بر سر قدرت، سرزنشهای تند، انتقادهای شدید و …. بین زوجین حکمفرماست.
در این مرحله از تعارض، درمان برای بهبود رابطه توصیه نمی شود زیرا خشم در حد بالایی وجود دارد.
در عوض به کمک درمانگر یا همان مشاور، میتوان درمان را بر مباحث عینی زوجین (در صورت بچه دار بودن در مورد والدین- بچهها) بر ابعاد و مراحل زیر متمرکز نمود که عبارتند از:
اختصاص وقت و زمان لازم برای گفتگوی بین زوجین، تعریف مشکل، تعیین سهم هر یک از زوجین در ایجاد مشکل، تهیه فهرستی از تلاشهای ناموفق زوجین برای حل مشکل، فهرست کردن تمامی راه حل ها “بارش ذهنی”، بحث و ارزشیابی در مورد راهحلهای ممکن، توافق روی راهحل، توافق روی چگونگی مشارکت، تدارک نشستهای دیگر و ارائه تشویق و پاداش.
پس از آشنایی با مراحل تعارض، به طور اختصار به جنبههای مورد بررسی در تعارض میپردازیم:
” بهبود رابطه باهمسر، بهبود رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر ودوستان، بهبود رابطه فردی با خویشاوندان خود، بهبود جلب حمایت فرزندان، بهبود رابطه جنسی با همسر، بهبود واکنش های هیجانی، بهبود مشارکت درامور مالی، بهبود تقسیم وظایف (همکاری) زوجین” داشته است؟
و اما چگونگی درمان تعارض زوجین؟
در واقع روش درمانی مناسب برای حل تعارض زوجین را زوج درمانی مینامند، شاید از خود سوال کنید زوج درمانی چیست؟
پاسخ این است”هنگامی که زوجین بر سر یک یا چند معیار و شاخص در زمینه های اجتماعی، روحی، جنسی یا اقتصادی با هم تعارض دارند، برای تعدیل کردن رابطه و تعامل بین آنها، نوعی درمان روان شناختی طراحی شده که زوج درمانی نام دارد.
در زوج درمانی مشاور به عنوان یک فرد آموزش دیده، با استفاده از انواع معین از ارتباطهای مناسب و صحیح میکوشد تا آشفتگی به وجود آمده در رابطه زوج بیمار را کاهش دهد و از این طریق الگوهای رفتاری نامناسب را رفع و اصلاح کند و در نتیجه رشد و نمو شخصیت را در آنها تشویق نماید.
گفتنی است که در این فرآیند همکاری زوجین با مشاور اهمیت ویژه ای را دارد.
لازم است بدانیم که مشاوره ازدواج شکل محدودتری از زوج درمانی است، با این تفاوت که در مشاوره ازدواج فقط در مورد تعارض خانوادگی معینی بحث می شود اما در زوج درمانی علاوه بر تاکید بر بازسازی گسترده روابط خانواده، گاهی اوقات وضعیت روان پویشی هر یک از زوجین نیز لازم است مورد بررسی قرار گیرد.
به طور کلی در مشاوره کمک کردن به دو طرف برای مداوای موثر مشکلاتشان مورد تاکید است.
و اما از دیر باز تاکنون برای زوج درمانی و حل تعارض زوجین، روشهای درمانی روانشناختی متفاوتی ارائه شده است، از جمله این درمانها که بسیار متفاوت با درمانهای سنتی است و بر اساس رویکرد پست مدرن ارائه شده درمان کوتاه مدت راه حل محور است.
بر همگان واضح است که جامعه پیچیده کنونی، مشکلات عدیدهای را برای انسانها به ارمغان آورده، از طرفی انسانها با توجه به مشغلههای فراوان در زندگی، فرصت اندک را برای رسیدگی به مشکلاتشان دارند، از همین رو به نظر میرسد ارائه ساختاری نو جهت بررسی، کاهش و در نهایت رفع تمامیِ مشکلات نوع بشر به شیوه ی درمان کوتاه مدت راه حل محور، بتواند موثر باشد.
جالب توجه است که، به رغم آنکه تاریخچه راه حل محور نسبتا کوتاه است، اما در سالهای اخیر، این رویکرد در میان روان شناسان، مشاوران و متخصصان سلامت روان در سراسر دنیا مشهور و متداول است.
اما درمان کوتاه مدت راه حل محور چیست؟
همانطور که قبلا گفتیم یادآور می شود که درمان کوتاه مدت راه حل محور، یکی از رویکردهای جدید در حیطه درمان فردی، زوج درمانی و خانواده درمانی است.
گفتنی است که در این درمان به جای تمرکز بر روی مشکل بر روی راه حلهای مشکل تمرکز می شود.
با توجه به نارضایتی فزاینده ای که از مدلهای راهبردی به وجود آمده بود، این جابجایی(یعنی تمرکز بر راه حل به جای تمرکز بر مشکل) را استیو دشازر همراه با اینسوکیم برگ در اواخر دهه 1970 در مرکز درمان کوتاه مدت واقع در میلواکی شروع کردند.
درمان راه حل محور به جای تاکید بر مسائل گذشتهی درمانجویان، بر وضعیت حال و آینده آنها تمرکز دارد.
همینطور به جای آگاهی جستن از مشکل، بر روی آنچه امکانپذیر است، علاقهمند میباشد.
در همین راستا دشازر میگوید برای حل مشکل، آگاهی از علت مشکل و گردآوری اطلاعات درباره مشکل و تفسیر ضرورتی ندارد.
از نظر این رویکرد درمانی، هر کس میتواند راهحلهای متفاوت و متعددی داشته باشد، ای بسا ممکن است چیزی که برای یک نفر درست است برای دیگری درست نباشد.
درمانجویان در درمان کوتاه مدت راهحل محور هدفهایی را انتخاب میکنند که دوست دارند در درمان به انجام برسانند و به بررسی مشکل و گردآوری تاریخچه کمتر توجه دارند. در این روشِ درمانی فرض بر این است که افراد سالم و باکفایت هستند و از توانایی لازم برای پیدا کردن راهحلهایی که بتواند زندگی آنها را بهبود بخشد، برخوردارند و نقش درمانگر یا مشاور این است که به افراد کمک کند تا از این توانایی و شایستگی خود آگاه شوند.
بنابراین شرایط درمان موجب میشود افراد روی پیدا کردنِ راه حل و نه فقط صحبت کردن در مورد آن تمرکز کنند، بدین ترتیب با گشتن به دنبال راه حلها، مشکل گشوده میشود و تغییراتِ خیره کننده به سرعت روی میدهد.
همانطور که می دانیم اغلب ما انسانها به هنگام وقوع مشکل، راه حلهایی در نظر داریم اما در سایه قدرت مشکل، این راه حلها پنهان شده و لذا تصور میکنیم مشکل گذشتهی ما قطعا آیندهی ما را شکل خواهد داد.
و در اینجاست که درمانگر راه حل محور با مکالمات خوش بینانه و تاکید بر هدفهای دست یافتنی و مفید، به درمانجو کمک میکند تا از حالت ثابت اندیشیدن به مشکل، به دنیایی از امکاناتِ تازهای که وجود دارد جابجا شود و قصهای متفاوت بنویسد که بتواند به فرجام تازهای ختم شود، زیرا اغلب درمانجویان قصه ای دارند که در آن این عقیده نهفته شده که ” نمی توان زندگی را تغییر داد” و یا از آن بدتر ” زندگی، آنها را از هدفهایشان دورتر و دورتر میکند” و به همین دلیل است که، درمانگر به درمانجو کمک میکند مشکل و ماهیتِ آن را کنار گذاشته و ضمن تمرکز بر روی راه حلها، برای حل کردن مشکل اقدام کند.
برای درکِ بهتر به مثال زیر توجه کنید:
درمانگر به درمانجو می گوید: ” درباره مواقعی صحبت کنید که احساس کردید قدری بهتر بودید و اوضاع به کام شما بود.”
همانطور که میبینید نیروی مشکلات در این جملات (که به نوعی قصههای زندگی انسانهاست)، شکسته شده و راهحلهای تازه را آشکار و امکان پذیر میگردد.
صاحب نظرانِ درمانِ کوتاه مدتِ راه حل محور، فرضهای اساسی را برای این رویکرد ارائه نمودهاند، که به اختصار در ذیل به آنها اشاره می شود:
- تمرکز روی راه حلها و آینده مزایایی دارد، زیرا با صحبت کردن دربارهی راهحل، درمانجو در مسیر توانمندیهای خویش قرار میگیرد و در نتیجه درمان به احتمال زیاد میتواند کوتاه مدت باشد.
- افرادی که برای درمان مراجعه میکنند از توانایی رفتار کردن به صورت ثمربخش برخوردارند اما گاهی شناختهای منفی به طور موقت از این ثمر بخش بودن جلوگیری کرده و تفکرِ مشکل مدار، اجازه نمیدهد که روشهای موثر برای حل و فصل کردنِ مشکلات را تشخیص دهند.
- در مورد هر مشکلی استثنایی وجود دارد، درمانجویان با صحبت کردن راجع به آنها میتوانند بر مشکلی که حل نشدنی به نظر میرسید کنترل کسب کنند و دریابند که پیدا کردن راه حل، حتی برای استثناها هم امکان پذیر است.
- درمانجویان اغلب یک جنبه از خود را نشان میدهند، اما درمانگران راه حل محور از آنها میخواهند جنبهی دیگرِ قصهای را که نقل کردهاند، را بررسی کنند.
- تغییراتِ کوچک، زمینه را برای تغییراتِ بزرگتر آماده میکند، هر مشکل هر بار با یک گام، حل می شود.
- درمانگرِ راه حل محور، از مهارت ِکافی برای به وجود آوردن زمینه تغییرات برخوردار است و از طرفی در این رویکرد، درمانجویان نیز در زندگیِ خود کارشناس هستند و اغلب میدانند چه چیزی در زندگیِ آنها کارساز بوده یا نبوده و همینطور چه چیزی در آینده میتواند کارساز باشد. بدین ترتیب درمانجویان از ابتدا تا انتها در درمان مداخله داشته، بنابراین احتمال درمانِ موفقیت آمیز افزایش مییابد.
- گاهی درمانگر با طرح سوال معجزه از درمانجو مثل جملهی” اگر معجزه اتفاق بیفتد و یک شبه مشکل شما حل شود، از کجا می فهمید که حل شده و چه چیزی تفاوت خواهد کرد؟” درمانجو را ترغیب می نماید که به رغم درک مشکلات طوری عمل نماید که نشان دهد “چه چیز تفاوت خواهد کرد.”
برای مثال درمانجو نیز در پاسخ بگوید: ” می خواهم احساس اعتماد به نفس و امنیت بیشتری کنم. “ در ادامه امکان دارد درمانگر بگوید: ” به خودتان اجازه دهید تصور کنید که امروز دفتر را ترک کرده اید و با اعتماد به نفس بیشتر و امنیت بیشتری عمل می کنید چه کار متفاوتی انجام خواهید داد؟“
همانطور که ملاحظه کردید، در این فرآیند درمانجو راه حلهای فرضی و مجموعهای از امکاناتِ آینده را در نظر میگیرد، بدین صورت که حتی با وجود تصور کردنِ مشکل، تغییر در عمل میتواند وجود داشته باشد. در نتیجه این نحوه برخورد، درمانجو درمییابد که میتواند این مشکل را تغییر دهد و به جای تاکید بر مشکلات گذشته و حال، رویِ زندگیِ خشنود کننده در آینده متمرکز شود.
- گاهی تغییر در تجربیات درمانجو مانند احساسات، خلق و خو و ارتباط به راحتی قابل مشاهده نیست، بنابراین درمانگرِ راه حل محور، از سوالهای درجه بندی شده استفاده میکند، برای مثال از خانمی که می گوید احساس اضطراب دارد میپرسد” در یک مقیاس صفر تا ده، اضطراب خود را چگونه ارزیابی می کنید؟”
این سوالها درمانجو را قادر میسازد که به آنچه که انجام میدهد و همچنین به نحوه برداشتن گامهایی که به تغییرات مطلوب آنها میانجامد، توجه دقیقتری داشته از طرفی باورهای خانوادگی کهنه و منسوخ خود را تغییر دهند. بدین ترتیب به افراد کمک میشود تا ضمن تمرکز بر قابلیت و تواناییها و منابع خود، بر زمان حال تاکید نمایند تا به راه حلهای ممکن برای مشکلات خود دست یابند، زیرا در این رویکرد فرض بر این است که راه حلها فراوانند فقط باید آنها را کشف کرد.
در واقع در این شیوهی درمانی مشکلاتی را که درمانجو مطرح میسازد، مانند قفل دری است که میتواند آن را روی یک زندگی خوشایندتر بگشاید، البته به شرط اینکه بتواند کلید را پیدا کند.
لازم است که بدانید طولِ دورهی درمانی، در درمان کوتاه مدتِ راه حل محور، حداکثر پنج تا شش جلسه است و هر جلسه نیز شصت تا نود دقیقه به طول میانجامد.
به عنوان نکته پایانی خاطر نشان میسازد، گاهی بعضی از درمانجویان در همان جلسه اول به توانایی های خود آگاه شده و ممکن است با طرح راه حلهای مفید بتوانند بر مشکل پیروز شوند و نیازی به مراجعه بعدی نداشته باشند، مگر آنکه درمانجویان مشکلات مربوط به رشد دیگری را تجربه کنند که در صورت احساس نیاز بخواهند مراجعه مجدد داشته باشند.
کلمات کلیدی: تعارض زناشویی، درمان کوتاه مدت راه حل محور
در ادامه با موضوعات دیگر، همراه ما باشید.
جمیله منصوری، دانشجوی دکترای مشاوره
برگرفته از کتاب و پایاننامه و مقالات زیر:
کتاب:
مشاوره ازدواج و خانواده درمانی شکوه نوابی نژاد، شناخت و درمان اختلاف های زناشویی ترجمه حمیدرضا سهرابی،
خانواده درمانیگلدنبرگ ایرنه و گلدنبرگ هربرت ترجمهی حسین شاهی، حمیدرضا، نقشبندی و سیامک ارجمندی.
عشق هرگز کافی نیست ترجمه م. قراچهداغی،
پایان نامه:
بررسی انواع تعادل ساختار نظام خانواده ورابطه آن با کمکشهای زن و شوهر، و. هاشمی،
بررسی اثربخشی رویکرد زوج درمانی تغییر سبک زندگی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین ساکن شهر اصفهان، م. قربانی.
تأثیر تعارضات زناشویی بر روابط متقابل زن و شوهر، طاهره براتی.
بررسی اثر بخشی زوج درمانی منطقی- هیجانی بر افسردگی و روابط بین فردی نامتعادل ناشی از تعارض، ر. یزدان دوست.
مقاله:
اثر بخشی زوج درمانی گروهی کوتاه مدت راه حل محور بر بهبود کیفیت روابط زناشویی زنان، از شاکرمی، م.؛ داورنیا، ر؛ زهراکار، ک و طلابیان، ر.
کارایی درمان کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش افسردگی وافزایش رضایت زناشویی در زنان متاهل، ا. عباسی و همکاران.