اهمالکاری تحصیلی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و کارکرد مغز
همانطور که میدانیم اهمالکاری یکی از پدیده های آزارنده است و اکثر مردم آن را مضر و احمقانه می دانند با این وجود یکی از پدیده های شایع در جامعه می باشد به طوری که
مطالعات نشان داده اند 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال از اهمالکاری به عنوان یک مشکل دایمی رنج می برند.
اهمالکاری بخشی از ویژگیهای روانشناختی است که در آن، به تاخیر انداختن کار یا مسئولیت یک رفتار، اغلب به دلیل ناخوشایندی و ملال آور بودن آن صورت میگیرد و در بیشتر مواقع هم به نارضایتی از عملکرد منجر می شود.
بررسی های تاریخی نشان می دهند که اهمالکاری حداقل از سه هزار سال گذشته جزء مصیبتهای زیانبار برای افراد بوده است و در جوامع مدرن نیز از جمله مشکلات جدی در زندگی روزمره و محیط آموزشی به شمار می رود.
شاید شما هم تجربه کرده اید که گاهی اوقات بعضی از ما انسانها، به گونه ای رفتار کرده ایم که پس از انجام آن رفتار احساس ناراحتی کرده که چرا بدین گونه رفتار کرده ایم.
اهمالکاری یکی از رفتارهای است که انسان از علت آن آگاه نیست و چنانچه علت آن را بداند می تواند در صدد تغییر آن برآید.
اهمالکاری با توجه به پیچیدگی و مولفه های شناختی، عاطفی و رفتاری آن، به شکلهای گوناگونی چون، اهمالکاری کلی یا روزمره، اهمالکاری روان رنجورانه، اهمالکاری در تصمیم گیری، اهمالکاری وسواسی و اهمالکاری تحصیلی ظاهر می شود، البته باید گفت که این جداسازی امری ذهنی است و گاهی در عمل این موارد با هم همپوشانی زیادی دارند.
بعضی صاحب نظران اظهار داشته اند اهمالکاری می تواند یک عادت باشد که در نهایت به کاهش خودکارآمدی فرد می انجامد.
گاهی اهمالکاری به عنوان یک اختلال شخصیت بروز میکند و اغلب با ضعف وجدان و ویژگیهایی مثل بی ارادگی، نداشتن پشتکار، تنبلی و عدم توجه همراه است.
به عقیده بعضی محققان اهمالکاری ممکن است صرفا یک مشکل مدیریت زمان باشد.
جالب است بدانید که بعضی از محققان نیز اظهار داشته اند که اهمالکاری یک راهکار است که افراد برای تنظیم هیجانهای منفی به کار می برند و به کمک آن، دست کم به صورت گذرا و موقت از هیجانهای منفی دور می شوند و احساس بهتری را تجربه می کنند.
اما نکته حایز اهمیت این است که چنانچه اهمالکاری به صورت مزمن درآید با ویژگی های شخصیتی از جمله اعتماد به نفس و عزت نفس پایین، سطح بالایی از افسردگی، روان رنجوری، کم رویی، اضطراب، هراس اجتماعی، فراموش کاری، بی نظمی، تمرکز بر خودانگاره ضعیف، نداشتن انرژی، انعطاف ناپذیری رفتاری و خودکارآمدی پایین همراه خواهد بود.
لازم به ذکر است که در بین انواع اهمالکاری، متداولترین شکل آن، اهمالکاری تحصیلی است، که در محیط های آموزشی ما و در میان دانش آموزان، بسیار شایع است، در این نوع اهمالکاری فرد تمایل زیاد و همیشگی برای به تعویق انداختن فعالیتهای تحصیلی دارد و تقریبا با ایجاد اضطراب در دانش آموزان همراه است.
همانطور که می دانید نمونه بارز این نوع اهمالکاری، به تعویق انداختن مطالعه درسها تا شب امتحان است.
بنا به اظهار بعضی محققان، میتوان گفت اهمالکاری تحصیلی یعنی به تاخیر انداختن اهداف تحصیلی به یک نقطه و زمانی که در آن عملکرد مطلوب، غیرممکن و ناخوشایند می شود.
همچنین اهمالکاری تحصیلی به عنوان یک مشکل در انجام وظایف مورد انتظار از دانش آموزان مانند آماده شدن برای امتحان، انجام تکالیف، حضور به موقع در جلسات و پروژه ها نیز تعریف می شود که بدین ترتیب گفته شده 40 تا 60 درصد دانش آموزان دچار انواع اهمالکاری تحصیلی هستند.
براساس نتایج به دست آمده از بعضی تحقیقات اهمالکاری تحصیلی اغلب پیامدهای زیانباری از جمله گرفتن نمره های پایین کلاسی تا انصراف های دوره ای، افت تحصیلی، شکست تحصیلی، ترک درس و مدرسه و دوری از تکالیف مربوط به مدرسه را در پی دارد.
اهمالکاری تحصیلی میتواند با متغیرهای بسیاری چون عوامل شخصیتی، خودکارآمدی ضعیف، کمالگرایی منفی و عزت نفس پایین دانش آموز همچنین جو کلاس و روش تدریس ارتباط داشته باشد.
البته به نظر می رسد، اهمالکاری ابتدا زندگی فرد را لذت بخش تر می کند ولی به زودی استرس، بهم ریختگی و شکست را به همراه دارد و باعث کاهش پیشرفت تحصیلی در افراد می شود.
برابر مطالعات انجام شده اهمالکاری تاثیر منفی روی سلامتی و بهداشت و رضایت از زندگی اقشار مختلف دارد. همانطور که اشاره کردیم پیامد منفی اهمالکاری در محیط های آموزشی و تحصیلی دامنه وسیعی از عملکرد تحصیلی پایین، نمرات پایین، شرکت غیرفعال در کلاس ها و بحث ها و حتی اضطراب عمومی بالاتر را گزارش کرده است.
از همین رو گرایش به واگذاشتن تکالیف به آینده و یا همان به تاخیر انداختن آنها، نه تنها ارتباط منفی با پیشرفت تحصیلی دارد بلکه با کیفیت زندگی نیز رابطه منفی دارد.
نتیجه تحقیقات نشان داده اند که اهمالکاری رابطه معکوس با میانگین نمره تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دارد، بدین معنی که دانش آموزانی که در آزمون اهمالکاری نمره بالایی گرفته اند عملکرد ضعیفی داشته و نمرات تحصیلی پایینی را گرفته اند.
بدین ترتیب اهمالکاری به طور قطع بر عملکرد تحصیلی و پیشرفت تحصیلی تاثیر دارد.
نکته حایز اهمیت با توجه به نتیجه بعضی تحقیقات این است که بیشترین پیامد اهمال کاری، عملکرد ضعیف فردی است که گاهی در عملکرد سازمانی وی در آینده نیز تداخل ایجاد می کند.
برای درک بهتر موضوع، در زیر به بعضی از ویژگی های افراد اهمالکار اشاره می شود:
این افراد ترس از شکست دارند، از عزت نفس و خودکارآمدی پایین در رنج هستند و نسبت به آینده بدبین بوده و امیدوار نیستند. در واقع ذهن آنها سرشار از افکار قضاوت کننده و منفی است که مانع از فعالیت سازنده آنها می شود که در نتیجه اهمالکاری را به دنبال دارد. این افکار جنبه واکنشی، قضاوت گونه و خودانتقادی دارد و باعث می شود که فرد انگیزه ای برای انجام دادن تکالیفش نداشته باشد، هر چند که می داند برای رسیدن به اهداف و موفقیت باید قدم بردارد.
کارکرد مغز در اهمالکاری
تمایل ذاتی مغز در این است که در بهینه ترین حالت مصرف انرژی باشد، به همین دلیل ما رفتارهای جدید را به عادت تبدیل میکنیم، البته که ساخت یک عادت جدید در ابتدا خیلی سخت است وانرژی زیادی را از ما خواهد گرفت اما پس از اینکه این عادت در ناخودآگاه ما شکل گرفت مغز انرژی کمتری مصرف میکند زیرا مغز تمایل دارد که مصرف انرژی در پایین ترین سطح ممکن قرار گیرد.
اهمالکاری و ساختار مغز سه گانه:
طبق نظریه پل مک کلین مغز انسان به سه بخش تقسیم بندی میگردد:
مغز خزنده، مغز میانی، مغز منطقی
که کارکردهای هر یک از این سه قسمت مغز کاملا با هم متفاوت و حتی متناقض است.
مغز خزنده: بخش درونی مغز ماست و کار آن حفظ بقای ماست و واکنش جنگ یا فرار در مقابل پدیده هایی که مغز در مقابل آن احساس خطر میکند وظیفه این قسمت مغز است. مانند مار ، مارمولک و خزندگان دیگر.
مغز پستاندار: کارآن کنترل عواطف و احساسات ما انسانهاست ، احساسات نقش تعیین کننده ایی در تصمیم گیری های ما دارد.
مغز منطقی: مغز منطقی بخش پیشانی را شامل میشود ، مغز منطقی اطلاعات را دریافت میکند و کار تجزیه و تحلیل را در تصمیم گیری بر عهده دارد.
جالب این است که کارکرد مغزهای سه گانه درتضاد با هم هستند، بدین صورت که مغز خزنده تمایل زیادی دارد وضعیت موجود خودش را حفظ کند و تلاش میکند که انرژی کمتری مصرف کند و این تمایل را در ما حفظ میکند که اطلاعات بیشتر به مغز احساسی و منطقی انتقال پیدا نکند.
مغز عاطفی به جذاب بودن ، حس خوب و پرهیز از جزییات می پردازد و موضوعی را که حس خوبی در او ایجاد نکند فیلتر میکند و دوست داشتنی بودن یا نبودن موضوع برای مغز عاطفی بسیار مهم است.
مغز منطقی بخش اطلاعات، تحلیل و بررسی و دریافت داده ها ست ومهمترین ویژگی اش در این است که موضوعات فوق الذکر با عقل و منطق جور درمی آید یا نه؟ منطقی هست یا نه؟ و چه منافعی دارد ؟
برای درک بهتر موضوع فرض کنید الان برنامه مورد علاقه شما از تلویزیون درحال پخش است از طرفی شما هم فردا امتحان دارید و باید مطالعه کنید، اما مشغول تماشای برنامه فوتبال هستید.
از آنجایی مغز خزنده تمایل به حفظ بقا و انرژی دارد تلاش میکند شما به تماشای برنامه مورد علاقه ادامه دهید و اما مغز عاطفی نگاه میکند کدام عمل حس خوب بیشتری میدهد تماشای برنامه مورد علاقه یا مطالعه کردن؟ قطعا تماشای برنامه مورد علاقه، زیرا مغز عاطفی حس خوب بیشتری خواهد داشت.
در این میان مغز منطقی، به صورت عقلانی و منطقی برای رسیدن به اهداف و پیشرفتها مد نظرش تلاش میکند، پس حکم مغز منطقی این است که تماشای برنامه را کنار بگذارید و سراغ درس خواندن بروید.
نکته مهم اینست که طی درگیریهای مغزهای سه گانه، معمولا قدرت مغز خزنده بیشتر است و بعد از آن مغزعاطفی و سپس مغز منطقی.
از همین رو وقتی قرار است کاری انجام دهیم و یا تصمیمی بگیریم، این حالت تمایل به فرار و از زیر کار دررفتن معمولا در همه ما وجود دارد.
در همین راستا آزمایشی معروف به آزمایش مارش مالو در سال 1970 میلادی، در دانشگاه استنفورد، بر روی کودکان انجام شد، بدین صورت که تعدادی کودک ۵ یا ۶ ساله را در اتاقی گذاشتند و مارش مالو را در اختیار این کودکان قرار دادند و به آنها گفته شد که میتوانند این شیرینی را بخورند و یا صبر کنند و بعد از یکساعت یک شیرینی جدید پاداش بگیرند، سرانجام یک سوم کودکان در این آزمایش موفق شدند که صبر کنند و شیرینی خود را نخورند و یک شیرینی جدید پاداش بگیرند.
حدود سه دهه بعد مجدد این کودکان مورد بررسی قرار گرفتند، نتیجه جالب توجه این بود کودکانی که موفق شده بودند صبر کنند و شیرینی پاداش بگیرند افراد موفق تری نسبت به سایرین بودند.
تا اینجا بر اساس مطالعات انجام شده به تعاریف مختلف و بیان ویژگی های متعدد از اهمالکاری یعنی پدیده ی شایع و جهان شمولی که اغلب هر یک از ما در طول زندگی به نوعی با آن دست و پنجه نرم می کنیم پرداخیتم، اما راه درمان و غلبه برآن چیست؟ ………….
واژگان کلیدی: اهمالکاری تحصیلی، کارکرد مغز و پیشرفت تحصیلی.
جمیله منصوری، دانشجوی دکترای مشاوره